سلام خوبید؟؟
دیگه نمیگم بچه ها چون همه ی اونایی که ۴ سال پیش بچه بودن مسلما الان برا خودشون یه خانم و اقاهای متشخصی شدن.
بعد ار۴سال دوباره اومدن به وبلاگم تو این چهار سال فکر کنم که هیچوقت به وبلاگ هایی که داشتم سر نزدم.این بار هم خیلی یه دفعه ای شد.نظر ها رو نگا کردم چیزای خیلی کمی یادم اومد خیلی کم حافظم ضعیف شده.
اونموقع یه دانش آموز بودم و الان یه دانشجو.
اون زمان مجرد بودم و تو فکر کارهای بچه گونه و سرگرم کننده والان متاهلم و برای بیرون رفتن محتاجه اجازه.
اون دوره شیطون بودم و بچه ولی الان خانم شدم آروم(البته گمون کنم آروم شدم)
اونموقع تو فکر تفریح و برنامه ریختن برا گشت و گذار با دوستام الان تو فکر اینکه دکوراسیون خونه ام رو چطور بچینم و اسم نی نی ام رو چی بذارم
اونموقع تو فکر پیچوندن مامان و بابا برا رفتن به رستوران الان تو فکر برنامه ریختن برا یه تفریح چند ساعته با همسر
و ...
خیلی تغییر کرده زندگیم چقد زود گذشت چقد خوب و بو گذشت چه اتفاقایی که نیوفتاد چه گریه هایی که تنهایی نکردم و الان به حاله اون روزم و اون گریه هام میخندم.چه ادمای بی ارزشی که تو زندگیم بودن و از رفتنشون و نبودنشون غصه خوردمو الان به حاله اون ادما میخندم واقعا که ارزش توف کردن نداشتن.نه وقت گذاشتن.
خداروشکر برا حاله الانم برا ادمایی که الان پیشمن الان دارمشون الان کنارمن.امیدوارم که چندساله دیگه نگم بی ارزش بودن و مطمئنم که نمیگم چون بهترینن.
خداروشکر واسه همه چی
نمیدونم چرا اینا رو نوشتم ولی الان که نوشتم دیگه دلم نمیاد پاکشون کنم
امیدوارم شما هم به جاهای خوب ،به روزای خوبه زندگیتون رسیده باشید مثله من.
|